خانواده یعنی..
خودم که پدرم از دست دادم کاملا جای خالیش و تو زندگی حس کردم .. خیلی سخته.. همیشه احساس کردم یه چیزی تو زندگیم کمه و یه جایی از شخصیتم تکمیل نشده.. واسه همین نمیخوام جگر گوشه ام مثل من بشه.. این چند روز با بابایی خیلی واسه جگر گوشه متفاوت بود همش دوست داشت با بابایی باشه همش دست و پا میزد بره تو بغلش.. بابایی هم همه چی به خوردش داد حتی زرد آلو !! میدید ما میخوریم اونم میخورد ...
خلاصه جگر گوشه ام کلی روحیه اش بهتر شده بود منم همینطور..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی