جگر گوشه رانندگی می کند!!!
هر وقت بابایی پیاده میشد بره یه بستنی آبمیوه ای بخره جگر گوشه رو میذاشتم پشت فرمون بشینه البته ماشین خاموش بود..چه کیفی میکرد.. فرمان و میگرفت با دستش میزدش احساس میکرد باید چیزی کشف کنه.. حتی رفتیم کار بابایی رو درست کنیم بیاد تهران آخه از دلتنگی و تنهایی مردیم .. جگر گوشه تو حیاط با گلها بازی کرد و پروانه برای اولین بار دید و با پا چمنها رو له میکرد و شوت میکرد.. خدا کنه کار بابایی درست شه حالا من هیچچی جگر گوشه گنا داره ...اگه بدونید با بابایی چه ذوقی میکنه حتی پرستارشم میگفت صدای بابایی رو که از پشت در شنیده از ذوق دست و پاش و منقبض می کرده .. نازی نازی ...از صدای موتور میترسه منو محکم بغل میکنه..
این شکلکها هم که نی نی در حال رانندگی نداره بیشتر نی نی ها هم در حال گریه اند!!!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی