اعترافات محرمانه!!
دیروز به خاله می گفتم وقتی جگر گوشه ام رو باردار بودم نمی دونستم قراره چقدر دوستش داشته باشم اصلا دوستش خواهم داشت یا نه!!!! اینم فکر کنم بدلیل حس جدید مادر شدن بود بابایی هم حسش مثل من بود ولی بعد اینکه بدنیا اومد نمی تونم بگم چقدر دوسش دارم چون مثل وجود خودم می مونه از خودمه و تمامه جگرمه ..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی