بدون عنوان
جگر گوشه ام با من شعر میخواند به به کودکان باز شده کودکستان و که براش میخونم به به هارو میگه آخر شعر برف میگه موبایلم و که دستکاری میکنه یه ساعت میاد رو بک گراندش فورا میگه آآآآت آآآت یعنی ساعت من که میمیرم پرستارش دست دادن و یادش داده میگه یاا.. بده جگر گوشه ام دستش و دراز میکنه خلاصه امروز ظهر بردمش پیاده روی که مثل مردهای دیگه جی پی اس داره و تغییر جهت میداد تازه راضی نمیشد صراط مستقیم و بره البته من خوشم میاد رو حرف خودش وایمیسته..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی