karenkaren، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

جگرگوشه ام و من

اشک تو چشمان با محبت بابایی

حدود 2 هفته ای میشه واسه اینکه به اتاقت عادت کنی جگر گوشه ام م شما و من تو اتاق شما میخوابیم و بابایی تنها تو اتاق خواب!!!!!!!!!! خلاصه دیشب شام خوردی بازی کردی بعد آلارم خوابت روشن شد و مراسم بغل کردن پتو و کشتی گرفتن با پتو البته همون پتوی مخصوصت بالاخره رفتیم اتاقت و شیرت دادم و علائم خواب بعد یهو بیدار شدی و خندیدی منم هر چی خودم و زدم خواب که مثلا تلقین بشه بخوابی خودت و پرت می کردی رو من بعد رفتی سمت در خلاصه منم بابایی رو صداش کردم و اومد دید می خندی گفت هر وقت شیر میخوره دوپینگ میکنه خلاصه رفتیم تو حال پذیرایی کمی بازی کردی و کنار میز وسط وایستاده بودی یهو دستهات و ول کردی شروع کردی به را رفتن به سمت تلویزیون ... قلبم داشت وایمیستاد ...
21 مهر 1390

cd

سلام جگر گوشه ام تا از خواب بیدار میشه گریه که cd میخوام ببینم سعی میکنم مقاومت کنم ولی گاهی نمی شه چون دنبالم میای آشپزخونه و هی کابینتا رو باز و بسته میکنی و از پام میگیری و کنار اجاق گاز هم که خیلی خطرناکه دیروز که هنوز بابایی نیمده بود تمام اسبابازیهاتو ریختم وسط حال تا سرگرم شی تو هم کتابت رو انتخاب کردی و سکل یه سیب قرمز بود می کفتی ایبببب ایبببب حدود نیم ساعتی هی ورق زدی شکلهاش و دیدی و به زبون خودت هی تکرار کردی قربونت برم که داری کم کم حرف میزنی
19 مهر 1390